حازم بن محمد قرطاجنیحازمبن محمد قَرطاجَنّی، ادیب ، شاعر ، نحوی، عروضی و منتقد نامور اندلسی قرن هفتم و مؤلف اولین کتاب کامل نقد ادبی در زبان عربی است. فهرست مندرجات۲ - تولد و نسب ۳ - تحصیل ۴ - شهرت ۵ - برخی از شاگردان ۶ - اشتغال ۷ - درگذشت ۸ - آثار نقد ادبی ۸.۱ - منهاج البلغاء ۸.۱.۱ - مطالب ۸.۱.۲ - شیوه نگارش ۸.۱.۳ - نگاه به شعر ۸.۱.۴ - اصطلاحات ۸.۱.۵ - توجه به اسلوب ۸.۱.۶ - دیدگاه در عروض ۸.۲ - تمجید بزرگان ۸.۳ - زمان نگارش ۹ - آثار شعری ۹.۱ - ۱) دیوان شعر ۹.۱.۱ - مدح پیامبر ۹.۱.۲ - رثای حسین ۹.۱.۳ - اشعار دیگر ۹.۲ - ۲) مقصورة ۹.۲.۱ - شهرت ۹.۲.۲ - جایگاه ۹.۲.۳ - محتوای مفید ۹.۳ - ویژگی اشعار ۱۰ - سایر آثار ۱۰.۱ - ۱) القصیدةالمیمیة ۱۰.۲ - ۲) شَدُّ الزُنّار ۱۰.۳ - ۳) التجنیس ۱۰.۴ - ۴) کتابالقوافی ۱۱ - فهرست منابع ۱۲ - پانویس ۱۳ - منبع ۱ - نام و کنیهکنیهاش ابوالحسن، ملقب به هَنیءالدین و منسوب به قرطاجَنّه در مشرق اندلس بود. [۱]
ابنسعید مغربی، اختصار القِدح المُعَلّی فی التاریخ المُحَلّی، ج۱، ص۲۰، اختصره محمدبن عبداللّهبن خلیل، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۲]
خلیل بن ایبک صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۱، ص۲۷۱.
او را انصاری، اندلسی، و حتی به اشتباه قُرطُبی و ابنحازم، خواندهاند. [۳]
محمدبن محمد عبدری، رحلة العبدری، ج۱، ص۵۲۳، چاپ علی ابراهیم کردی، دمشق ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۴]
عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، ج۱، ص۴۹۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴.
[۵]
مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۲، ستون ۱۸۰۷.
[۶]
مهدی علام، «ابوالحسن حازم القرطاجنی و فن المقصورة فی الادبالعربی»، حولیات کلیة الآداب، ج۱، ص۱ـ۲، پانویس ۱،(مه ۱۹۵۱).
۲ - تولد و نسبحازم در ۶۰۸، احتمالا در قرطاجنّه، به دنیا آمد. [۷]
عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، ج۱، ص۴۹۲، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴.
پدرش، محمدبن حسن، اهل سَرَقُسْطه و قاضی این شهر بود. ۳ - تحصیلوی در کودکی قرآن را از حفظ کرد و در جوانی علوم شرعی و ادبی آموخت. سپس برای کسب علم به شهرهای اندلس سفر کرد؛ برای بهرهمندی از محضر طَرَسونی، معروف به یوسف مُرسی، به مُرسیه رفت. همچنین در غَرناطه و اشبیلیه، حدیث ، ادب عربی ، منطق ، خطابه و شعر را از شلوبینی آموخت و آثار ابنرشد و فارابی و ابنسینا را مطالعه کرد. [۸]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، مقدمهبنخوجه، ص ۵۳ـ۵۴، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
او از حدود هزار استاد روایت میکرد. [۹]
عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، ج۱، ص۴۹۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴.
۴ - شهرتحازم در زادگاهش مشهور شد، در علوم ادبی سرآمد روزگار خود شد و در فقه مالکی ، حفظ حدیث، روایت اخبار و اشعار و سرودن شعر تبحر یافت. نوآوری و خط خوش او نیز ستودنی بود. [۱۰]
محمدبن یعقوب فیروزآبادی، کتاب البلغة فی تاریخ ائمةاللغة، ج۱، ص۵۹، چاپ برکات یوسف هبّود، صیدا ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
[۱۱]
عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، ج۱، ص۴۹۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴.
[۱۲]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، مقدمهبنخوجه، ص ۵۳ـ۵۴، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
۵ - برخی از شاگردانابنرُشَید، ابوحیان اندلسی ، عبدری، ابنسعید مغربی ، ابوالفضل تِجانی، احمدبن یوسف فِهری لَبْلی، محمدبن علی کتانی، ابنراشد قفصی، و ابنقوبع از محضر او بهرهمند شدند. [۱۳]
اختصار القِدح المُعَلّی فی التاریخ المُحَلّی، اختصره محمدبن عبداللّهبن خلیل، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۱۴]
عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، ج۱، ص۴۹۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴.
[۱۵]
احمدبن محمد مقّری، نفحالطیب، ج۲، ص۵۸۹، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
[۱۶]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، مقدمهبنخوجه، ص ۶۹ـ۷۰، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
۶ - اشتغالدر پی مهاجرت اجباری مسلمانان اندلس به جاهای دیگر، حازم به مراکش رفت و از آنجا به دربار رشید مؤمنی (حک: ۶۳۰ـ۶۴۰) راه یافت، اما پیش از مرگ رشید عازم تونس شد. [۱۷]
احمدبن محمد مقّری، ازهار الریاض فی اخبار عیاض، ج۳، ص۱۷۳، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره، ۱۳۶۱/۱۹۴۲.
[۱۸]
مهدی علام، «ابوالحسن حازم القرطاجنی و فن المقصورة فی الادبالعربی»، ج۱، ص۵ـ۸، حولیات کلیة الآداب، (مه ۱۹۵۱).
در تونس به دربار ابوزکریای حَفصی (حک: ۶۲۵ـ۶۴۷) و پسرش ابوعبداللّه مستنصر اول (حک ۶۴۷:ـ۶۷۵) پیوست. [۱۹]
احمدبن محمد مقّری، ازهار الریاض فی اخبار عیاض، ج۳، ص۱۷۳، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره، ۱۳۶۱/۱۹۴۲.
[۲۰]
ابن عماد، شذرات الذهب، ج۵، ص۳۸۸.
دلبستگی او به حفصیان، به خوبی از اشعارش هویداست. او در دربار مستنصر به جایگاه والایی دست یافت و به دیوان انشا وارد شد. [۲۱]
مهدی علام، «ابوالحسن حازم القرطاجنی و فن المقصورة فی الادبالعربی»، ج۱، ص۸، حولیات کلیة الآداب، (مه ۱۹۵۱).
[۲۲]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، مقدمهبنخوجه، ص ۶۸ـ۶۹، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
نقد کتاب لَبلی، با نام وَشْیُ الحُلل، را به توصیه همین سلطان انجام داد. [۲۳]
احمدبن محمد مقّری، نفحالطیب، ج۲، ص۲۰۸، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
۷ - درگذشتحازم در ۶۸۴ در تونس درگذشت. [۲۴]
احمدبن محمد مقّری، ازهار الریاض فی اخبار عیاض، ج۳، ص۱۷۳، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره، ۱۳۶۱/۱۹۴۲.
۸ - آثار نقد ادبیتألیفات حازم در حوزههای نقد و علوم ادبی. ۸.۱ - منهاج البلغاءمهمترین اثر او منهاجالبلغاء و سراجالادباء اولین کتاب نقد ادبی در زبان عربی است. [۲۵]
محمدبن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۱۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۲۶]
مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۲، ستون ۱۸۷۰.
[۲۷]
محمد رضوان دایه، تاریخ النقد الادبی فی الاندلس، ج۱، ص۵۴۳، (بیروت) ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
این کتاب در تاریخ نقد ادبی، بهویژه در تاریخ نقد اندلسی، بسیار مهم، قواعد آن کامل و در حد ابداع است. [۲۸]
محمد رضوان دایه، تاریخ النقد الادبی فی الاندلس، ج۱، ص۴۸۸، (بیروت) ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۲۹]
محمد رضوان دایه، تاریخ النقد الادبی فی الاندلس، ج۱، ص۵۴۳، (بیروت) ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
ظاهرآ بخش اول و چند صفحه اول بخش دوم و مقدار کمی از پایان بخش چهارم کتاب از بین رفته است. [۳۰]
محمد رضوان دایه، تاریخ النقد الادبی فی الاندلس، ج۱، ص۴۹۲، (بیروت) ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
تنها نسخه خطی آن در کتابخانه جامعةالزیتونة تونس، موجود است. [۳۱]
عبدالرحمان بدوی، «حازم القرطاجنی و نظریات ارسطو فی البلاغة و الشعر»، ج۱، ص۸۵، در الی طه حسین فی عید میلادهالسبعین، اشرفعلی اعدادها عبدالرحمان بدوی، قاهره: دارالمعارف، ۱۹۶۲.
عبدالرحمان بدوی در ۱۳۴۱ش/۱۹۶۲ بخشی از آن را در جشننامه طه حسین (الی طه حسین فی عید میلادهالسبعین) [۳۲]
عبدالرحمان بدوی، «حازم القرطاجنی و نظریات ارسطو فی البلاغة و الشعر»، ج۱، ص۹۱ـ۱۴۶، در الی طه حسین فی عید میلادهالسبعین، اشرفعلی اعدادها عبدالرحمان بدوی، قاهره: دارالمعارف، ۱۹۶۲.
به چاپ رساند.بنخوجه (محمد) نیز در رساله دکتری خود آن را بررسی و در ۱۳۴۵ش/۱۹۶۶ در تونس و در ۱۳۶۱ش/۱۹۸۲ در بیروت چاپ کرد. [۳۳]
محمد محفوظ، تراجم المؤلفین التونسیین، ج۴، ص۶۴، بیروت ۱۹۸۲ـ۱۹۸۶.
این کتاب با عنوانهای المناهجالادبیة آمده، المنهاج، منهاج البلغاء، سراجالبلغاء، سراجالادباء نیز نام برده شده است. [۳۴]
محمدبن یعقوب فیروزآبادی، کتاب البلغة فی تاریخ ائمةاللغة، ج۱، ص۵۹، چاپ برکات یوسف هبّود، صیدا ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
[۳۵]
عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، ج۱، ص۴۹۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴.
[۳۶]
عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، کتاب الاقتراح فی علم اصول النحو، ج۱، ص۴۲، چاپ احمد محمدقاسم، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
[۳۷]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، مقدمهبنخوجه، ص۹۴، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
[۳۸]
عبدالرحمان بدوی، «حازم القرطاجنی و نظریات ارسطو فی البلاغة و الشعر»، ج۱، ص۸۶، در الی طه حسین فی عید میلادهالسبعین، اشرفعلی اعدادها عبدالرحمان بدوی، قاهره: دارالمعارف، ۱۹۶۲.
۸.۱.۱ - مطالبمطالب کتاب، برخلاف ظاهر عنوانآن، فقط بلاغت نیست، [۳۹]
قاسمبن محمد سجلماسی، المَنزَع البدیع فی تجنیس اسالیب البدیع، ج۱، ص۹۷ـ۹۸، چاپ علال غازی، رباط ۱۴۰۱/۱۹۸۰.
بلکه بلاغت و نقد است و اساس آن منطق و بلاغت؛ از اینرو، با تألیفات دیگر نقدی، که بر پایه نحوِ قدیماند، تفاوت دارد. [۴۰]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، مقدمهبنخوجه، ص۱۱۳ـ۱۱۷، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
حازم در المنهاج با شیوهای جدید بلاغت را بررسی کرده است. وی اصول بلاغت یا فلسفه بلاغت را ابداع و نظریهای در شعر و نقد پایهگذاری کرده که اساس آن بررسی مبانی شعر و تدوین قواعد برای آن است. [۴۱]
منصف وهایبی، «مقاربة الممتعالمفید فی نظریة الشعر عند حازم القرطاجنی»، ج۱، ص۵۳، مجلة دراسات اندلسیة، ش ۸ (۱۴۱۲).
[۴۲]
منصف وهایبی، «مقاربة الممتعالمفید فی نظریة الشعر عند حازم القرطاجنی»، ج۱، ص۵۶، مجلة دراسات اندلسیة، ش ۸ (۱۴۱۲).
۸.۱.۲ - شیوه نگارششیوه حازم در المنهاج، تقسیمبندی منطقی و وضع قواعد است (کتاب به چهار «قسم»، هر قسم به چهار «منهج»، و هر منهج به چند مَعْلَم/ مَعْرَف تقسیم شده و نکات مهم نقدی و بلاغی نیز ذیل عنوان مَأم/ مَآم درج شده است). او از شاهد و مثال کمتر بهره گرفته است. اسلوبش دشوار و موجز است و برای فرد ناآگاه از اصطلاحات منطقی و حِکمی، دشوار و در شرح و بیان مسائل پیچیده، با تفصیل و تحلیل فراوان همراه است. [۴۳]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، ص۳۷۹، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
[۴۴]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، مقدمهبنخوجه، ص ۱۱۴ـ۱۱۶، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
[۴۵]
احسان عباس، تاریخ النقدالعربی عندالعرب: نقدالشعر منالقرنالثانی حتی القرن الثامن الهجری، ج۱، ص۵۴۲ـ۵۴۳، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۴۶]
احسان عباس، تاریخ النقدالعربی عندالعرب: نقدالشعر منالقرنالثانی حتی القرن الثامن الهجری، ج۱، ص۵۶۸، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
او آرای ارسطو در مباحث فیالشعر (بوطیقا) را با کتابهای بلاغت عربی تطبیق داده و در این کار از کتابهای بلاغت و نقد دانشمندانی چون عبداللّه خفاجی (متوفی ۴۶۶)، قدامةبن جعفر، حسنبن بشر آمدی، فارابی، ابنسینا، تأثیر پذیرفته، اما از تألیفات ابنرشد استفاده نکرده است. [۴۷]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، مقدمهبنخوجه، ص ۱۱۵ـ۱۱۸، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
[۴۸]
عبدالرحمان بدوی، «حازم القرطاجنی و نظریات ارسطو فی البلاغة و الشعر»، ج۱، ص۸۶ـ۸۷، در الی طه حسین فی عید میلادهالسبعین، اشرفعلی اعدادها عبدالرحمان بدوی، قاهره: دارالمعارف، ۱۹۶۲.
[۴۹]
قاسمبن محمد سجلماسی، المَنزَع البدیع فی تجنیس اسالیب البدیع، ج۱، ص۶۱ـ۶۲، چاپ علال غازی، رباط ۱۴۰۱/۱۹۸۰.
۸.۱.۳ - نگاه به شعرحازم برای اولینبار از آنچه امروزه تجربه شعری مینامیم، سخن گفته و در این زمینه از منتقد دیگر، عبدالقاهر جرجانی ، متمایز شده است، زیرا جرجانی شعر را، حتی در معانی و خیال ، وابسته به عقل میدانست، اما حازم به تأثیر شعر در درون انسان توجه کرد. علاوه بر این، حازم در بحث نظم و اسلوب و مَنزَع، [۵۰]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، ج۱، ص۳۶۵، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
از نظریه جرجانی فاصله گرفته است [۵۱]
احسان عباس، تاریخ النقدالعربی عندالعرب: نقدالشعر منالقرنالثانی حتی القرن الثامن الهجری، ج۱، ص۵۷۰، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
و در تأثیر نحو بر شعر به اشارات کوتاهی بسنده کرده است. [۵۲]
ارسطو، کتاب ارسطوطالیس فیالشعر، ج۱، ص۲۴۵ـ۲۴۶، نقل ابیبشر مَتّیبن یونس القُنائی من السریانی الیالعربی، چاپ شکری محمدعیاد، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
او در نقد عربی قدیم، کاملترین تعریف را از شعر دارد و در تعریف آن، [۵۳]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، ج۱، ص۷۱، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
با عنصر خیال به عنوان جوهر و اساس شعر، به تعریفهای نقد غربی معاصر نزدیک شده است. [۵۴]
ابتسام صفار و ناصر حلاوی، محاضرات فی تاریخ النقد عندالعرب، ج۱، ص۳۳۴، بغداد ۱۹۹۹.
[۵۵]
محمد ادیوان، قضایا النقد الادبی عند حازم القرطاجنی، ج۱، ص۳۷۵، رباط ۲۰۰۴.
در بحث تفاوت شعر و خطابه، نیز با الهام از نظریات فارابی و ابنسینا، به نتیجهگیریهای جدیدی دست یافته است. [۵۶]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، ج۱، ص۷۰ـ۷۱، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
[۵۷]
احسان عباس، تاریخ النقدالعربی عندالعرب: نقدالشعر منالقرنالثانی حتی القرن الثامن الهجری، ج۱، ص۵۴۵ـ۵۴۸، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۸.۱.۴ - اصطلاحاتحازم در بحث شعر، از اصطلاحات مُحاکات (برای اشاره به نحوه ارتباط شاعر با جهان پیرامون)، تخیل و مُتَّخیله و مُخَیلة (برای اشاره به نوآوری و خلاقیت شاعر) و تخییل (برای اشاره به عکسالعمل مخاطب در برابر شاعر استفاده کرده است؛. [۵۸]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، ج۱، ص۷۱، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
[۵۹]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، ج۱، ص۸۹، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
[۶۰]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، ج۱، ص۹۳، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
[۶۱]
نوال ابراهیم، «طبیعةالشعر عند حازم القرطاجنی»، ج۱، ص۸۴ـ۸۵، فصول، (اکتبر ـ دسامبر ۱۹۸۵).
او این نظر عبدالقاهر جرجانی را اثبات کرده است که مزیت سخن به الفاظ یا معانی آن نیست، بلکه بین این دو، عنصر سومی با نام «صورة» [۶۲]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، ج۱، ص۱۸ـ۱۹، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
قراردارد. [۶۳]
منصف وهایبی، «مقاربة الممتعالمفید فی نظریة الشعر عند حازم القرطاجنی»، ج۱، ص۶۴، مجلة دراسات اندلسیة، ش ۸ (۱۴۱۲).
۸.۱.۵ - توجه به اسلوبوی در مقایسه با علمای قدیم، بیشترین توجه را به اسلوب شعر داشته است. [۶۴]
یوسف بکار، بناءالقصیدة فی النقد العربی القدیم (فی ضوء النقدالحدیث)، ج۱، ص۱۵۴، بیروت ۱۹۸۲.
[۶۵]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، ج۱، ص۶۲ـ۷۱، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
[۶۶]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، ج۱، ص۲۹۳، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
از جمله نظریات اساسی او، نظریه پیوستگی اجزای قصیده است. [۶۷]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، ج۱، ص۲۸۷، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
در صورت وجود چنین غرضِ شعریای برای قصیده، که حازم آنها را فصول مینامد، شاعر باید با حسن تخلص از فصلی به فصل دیگر وارد شود. [۶۸]
مقداد رحیم، اتجاهات نقد الشعر فی الاندلس فی عصر بنی الاحمر: ۶۳۵ـ۸۹۷ه، ج۱، ص۱۵۵ـ۱۵۶، ابوظبی ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
حازم برتری یک شاعر را از شاعر دیگر امری نسبی و نقد را کاری مشکل میداند، چرا که شاعران درانگیزه، محاکات، زبان، زمان و مکان با یکدیگر تفاوت دارند [۶۹]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، ج۱، ص۳۷۴ـ۳۷۹، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
و فقط در صورت یکی بودن غرض شعری، وزن و رَوی، مقایسه و نقد ممکن خواهد بود.وی نظریه ابنقتیبه دینوری مبنی بر برتری شاعران قدیم بر شاعران جدید را صحیح ندانسته و ملاکهای سنجش شعر را به نحو کامل تبیین کرده، به نحوی که دیگر بعد از او بحث قدیم و جدید مطرح نشده است. [۷۰]
عبده عبدالعزیز قلقیله، النقد الادبی فیالمغربالعربی، ج۱، ص۲۷۲، (قاهره) ۱۹۸۸.
[۷۱]
ابتسام صفار و ناصر حلاوی، محاضرات فی تاریخ النقد عندالعرب، ج۱، ص۳۴۹ـ۳۵۰، بغداد ۱۹۹۹.
۸.۱.۶ - دیدگاه در عروضدیدگاههای حازم در عروض نیز درخور دقت است. [۷۲]
احمد فوزی هیب، اِیقاعُ الشعر العربی من الدائرة الی الحرف، ج۱، ص۶۵ـ۱۵۶، حلب ۱۴۲۴/۲۰۰۴.
او [۷۳]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، ج۱، ص۲۶۵ـ۲۷۰، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
به ارتباط عروض با موسیقی و ضرورت تناسب وزن با غرض شعری اشاره کرده و بدون اتکا به اوزان شعری خلیلبن احمد آرای جدید و مهمی برای آن مطرح نموده است. [۷۴]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، مقدمهبنخوجه، ص ۱۰۳، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
۸.۲ - تمجید بزرگانالمنهاج، بسیار مورد استقبال و تقدیر قرار گرفت. زرکشی [۷۵]
محمدبن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۱۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
آن را به همراه مقدمةالتفسیر، نوشته ابننقیب، جامعترین و کاملترین آثار در بیان و بدیع دانسته است.عاکوب [۷۶]
عیسی عاکوب، التفکیر النقدی عندالعرب: مدخل الی نظریة الادب العربی، ج۱، ص۳۱۹، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
[۷۷]
عیسی عاکوب، التفکیر النقدی عندالعرب: مدخل الی نظریة الادب العربی، ج۱، ص۳۳۰، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
بر آن است که در تألیفات بلاغی و نقدی به جایمانده از عرب، نمیتوان نظیری برای المنهاج یافت.از دیدگاه نوال ابراهیم، [۷۸]
نوال ابراهیم، «طبیعةالشعر عند حازم القرطاجنی»، ج۱، ص۸۳، فصول، (اکتبر ـ دسامبر ۱۹۸۵).
این کتاب از مهمترین آثاری است که به شعر ارزش والایی بخشیده است.شاید به همین دلیل، حازم [۷۹]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، ج۱، ص۱۲۴، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
از شعر با نام صناعةالشعر یاد کرده است.هاینریش نیز، پس از بررسی آرای قرطاجنی، او را متفکری بسیار نوآور خوانده است. ۸.۳ - زمان نگارشحازم به عنوان پیشگام مدرسه بلاغت عربی در مغرب شناخته شد. [۸۰]
قاسمبن محمد سجلماسی، المَنزَع البدیع فی تجنیس اسالیب البدیع، ج۱، ص۱۲ـ ۱۳، چاپ علال غازی، رباط ۱۴۰۱/۱۹۸۰.
وی این کتاب را با تلاش فراوان در زمان سقوط دوران اسلامی اندلس و افول ادبیات عرب نگاشت و مسلّمآ اگر مورد التفات قرار میگرفت، در مطالعات بعدی و حتی شعر عربی اثر میگذاشت. [۸۱]
محمد رضوان دایه، تاریخ النقد الادبی فی الاندلس، ج۱، ص۵۳۹، (بیروت) ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۸۲]
نوال ابراهیم، «طبیعةالشعر عند حازم القرطاجنی»، ج۱، ص۸۳، فصول، (اکتبر ـ دسامبر ۱۹۸۵).
[۸۳]
احسان عباس، تاریخ النقدالعربی عندالعرب: نقدالشعر منالقرنالثانی حتی القرن الثامن الهجری، ج۱، ص۵۴۲، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۹ - آثار شعری۹.۱ - ۱) دیوان شعرنسخه خطی آن در کتابخانه اسکوریال با عنوان المجموع، بدون مقدمه و نام ناسخ و تاریخ نسخ، هست. عثمان کعّاک، با تکیه بر این نسخه و برخی اشعار پراکنده حازم در کتابهای قدیمی، دیوان او را در ۱۳۴۳ش/۱۹۶۴ در بیروت به چاپ رساند. [۸۴]
مهدی علام، «ابوالحسن حازم القرطاجنی و فن المقصورة فی الادبالعربی»، ج۱، ص۱۷، حولیات کلیة الآداب، (مه ۱۹۵۱).
[۸۵]
حازمبن محمد قرطاجنی، دیوان، مقدمه کعّاک، ص ز، چاپ عثمان کعّاک، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۸۶]
مقداد رحیم، اتجاهات نقد الشعر فی الاندلس فی عصر بنی الاحمر: ۶۳۵ـ۸۹۷ه، ج۱، ص۱۴۷، ابوظبی ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
[۸۷]
محمد محفوظ، تراجم المؤلفین التونسیین، ج۴، ص۶۵، بیروت ۱۹۸۲ـ۱۹۸۶.
بن خوجه نیز قصائد و متعطعات او را در ۱۳۵۱ش/۱۹۷۲ در تونس چاپ کرد. [۸۸]
محمد محفوظ، تراجم المؤلفین التونسیین، ج۴، ص۶۵، بیروت ۱۹۸۲ـ۱۹۸۶.
۹.۱.۱ - مدح پیامبراز زیباترین اشعار حازم قصیدهای در مدح پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم و در تضمین قصیده امرؤالقیس است. [۸۹]
حازمبن محمد قرطاجنی، دیوان، ج۱، ص۸۹ـ۹۶، چاپ عثمان کعّاک، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
احتمالا او اولین کسی است که معلقه امرؤالقیس را تضمین کرده و معانی این معلقه را به مدح پیامبر اکرم تغییر داده است. [۹۰]
محمدبن محمد عبدری، رحلة العبدری، ج۱، ص۵۲۳ـ۵۳۰، چاپ علی ابراهیم کردی، دمشق ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۹۱]
محمدبن جابر وادی آشی، برنامج الوادی آشی، ج۱، ص۲۹۹، چاپ محمد محفوظ، بیروت ۱۹۸۲.
[۹۲]
محمد محفوظ، تراجم المؤلفین التونسیین، ج۴، ص۶۵، بیروت ۱۹۸۲ـ۱۹۸۶.
۹.۱.۲ - رثای حسینبه جز این قصیده، اشعار دینی دیگری نیز از حازم به جامانده، از جمله دو قصیدهای که در رثای امام حسین علیهالسلام، در ذیل دو بیت ابنجوزی (ابنجوزی، عبدالرحمانبن علی)، سروده است. [۹۳]
حسن سند کیلانی، حازم القرطاجنی: حیاته و شعره، ج۱، ص۱۷۱ـ ۱۷۳، (قاهره) ۱۹۸۶.
۹.۱.۳ - اشعار دیگراز دیگر اشعار او قصیده جیمیه مشهورش، [۹۴]
حازمبن محمد قرطاجنی، دیوان، ج۱، ص۲۸ـ۳۰، چاپ عثمان کعّاک، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
در معارضه با رائیة ابنعمّار، است که برخی آن را از رائیه ابنعمّار برتر دانستهاند. [۹۵]
احمدبن محمد مقّری، ازهار الریاض فی اخبار عیاض، ج۳، ص۱۷۴ـ۱۷۶، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره، ۱۳۶۱/۱۹۴۲.
منظومه صد بیتی او در مدح ابوزکریای حفصی [۹۶]
حازمبن محمد قرطاجنی، دیوان، ج۱، ص۶۸ـ۷۳، چاپ عثمان کعّاک، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
نیز از بدیعترین اشعار اوست که بسیاری از شاعران دربار را به معارضه با او واداشت. [۹۷]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، مقدمهبنخوجه، ص ۸۰، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
۹.۲ - ۲) مقصورةنام دیگر آن: القصیدة الألفیة المقصورة است. [۹۸]
مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۲، ستون ۱۸۰۷.
اُرجوزهای است در ۱۰۰۲ یا ۱۰۰۶ بیت، در معارضه با مقصوره ابندرید و در مدح مستنصر حفصی. [۹۹]
مهدی علام، «ابوالحسن حازم القرطاجنی و فن المقصورة فی الادبالعربی»، ج۱، ص۱۹، حولیات کلیة الآداب، (مه ۱۹۵۱).
[۱۰۰]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، مقدمهبنخوجه، ص ۸۱ـ۸۲، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
== ۴ - شهرت== ابنقاضی، [۱۰۱]
ابنقاضی، درّةالحجال فی اسماء الرجال (ذیل وفیات الاعیان)، ج۱، ص۲۵۴، چاپ محمد احمدی ابوالنور، ج ۱، قاهره ۱۳۹۰/۱۹۷۰.
حازم را صاحب مقصوره معرفی کرده است.برخی نیز شهرت حازم را به مقصورهاش دانستهاند. [۱۰۲]
ابنشماع، الادلة البینة النورانیة علی مفاخر الدولة الحفصیة، ج۱، ص۶۲، پانویس، چاپ عثمان کعّاک، تونس ۱۹۳۶.
[۱۰۳]
قاسمبن محمد سجلماسی، المَنزَع البدیع فی تجنیس اسالیب البدیع، ج۱، ص۴۸، چاپ علال غازی، رباط ۱۴۰۱/۱۹۸۰.
این قصیده، مشهورترین اثر ادبی حازم و از بهترین مدایحش به شمار میرود. ۹.۲.۲ - جایگاهعلاوه بر این، طولانیترین مقصوره و از مَلحَمههای بینظیر زبان عربی است. [۱۰۴]
ابنشماع، الادلة البینة النورانیة علی مفاخر الدولة الحفصیة، ج۱، ص۶۲، پانویس، چاپ عثمان کعّاک، تونس ۱۹۳۶.
[۱۰۵]
مهدی علام، «ابوالحسن حازم القرطاجنی و فن المقصورة فی الادبالعربی»، ج۱، ص۱۵، حولیات کلیة الآداب، (مه ۱۹۵۱).
[۱۰۶]
مهدی علام، «ابوالحسن حازم القرطاجنی و فن المقصورة فی الادبالعربی»، ج۱، ص۱۹، حولیات کلیة الآداب، (مه ۱۹۵۱).
مهدی علام، [۱۰۷]
مهدی علام، «ابوالحسن حازم القرطاجنی و فن المقصورة فی الادبالعربی»، ج۱، ص۱۹، حولیات کلیة الآداب، (مه ۱۹۵۱).
[۱۰۸]
مهدی علام، «ابوالحسن حازم القرطاجنی و فن المقصورة فی الادبالعربی»، ج۱، ص۲۳، حولیات کلیة الآداب، (مه ۱۹۵۱).
[۱۰۹]
مهدی علام، «ابوالحسن حازم القرطاجنی و فن المقصورة فی الادبالعربی»، ج۱، ص۳۰ـ۳۱، حولیات کلیة الآداب، (مه ۱۹۵۱).
بعد از شناسایی پانزده مقصوره شعری در ادبیات عرب، حازم را دارای برترین جایگاه در مقصورهسرایی و مقصورهاش را دارای کمّ و کیفی مشابه مقامات حریری دانسته است.۹.۲.۳ - محتوای مفیدمقصوره حازم اطلاعات دقیق و منحصر به فردی از اوضاع زندگی حازم در اندلس و مغرب به دست میدهد. این اثر برای بررسی اسامی جغرافیایی مجهول در اسپانیای دوره اسلامی، مرجعی بسیار مهم به شمار میرود. [۱۱۰]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، مقدمهبنخوجه، ص ۳۳، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
[۱۱۱]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، مقدمهبنخوجه، ص ۸۶، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
شریف غَرناطی، از معاصران حازم، مقصوره را در کتاب رفعالحُجُب المستورة فی محاسن المقصورة در دو جلد شرح کرد که در ۱۳۰۴ش/۱۹۲۵ در مصر به چاپ رسید. [۱۱۲]
مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۲، ستون ۱۸۰۷.
۹.۳ - ویژگی اشعاراشعار حازم دارای اسلوب و موضوعات مرسوم سنّتی، و تحت تأثیر اشعار متنبی است. با وجود برخی ستایشها از سرودههای او، [۱۱۳]
ابنسعید مغربی، اختصار القِدح المُعَلّی فی التاریخ المُحَلّی، ج۱، ص۲۰، اختصره محمدبن عبداللّهبن خلیل، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۱۱۴]
محمدبن یعقوب فیروزآبادی، کتاب البلغة فی تاریخ ائمةاللغة، ج۱، ص۵۹، چاپ برکات یوسف هبّود، صیدا ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
به عقیدهگلدر این اشعار با اسلوب قدیمی جلب توجه زیادی نمیکنند.اغراض شعری حازم، مدح، غزل ، وصف، زهد و توسل ، و رثا و فخر بود و چون نمیخواست دشمنی کسی را برانگیزد، هیچگاه هجویه نسرود. [۱۱۵]
حسن سند کیلانی، حازم القرطاجنی: حیاته و شعره، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، (قاهره) ۱۹۸۶.
برخی او را بهترین شاعر عرب در استفاده از رموز، تضمین و اشارات تاریخی دانستهاند. [۱۱۶]
حسن سند کیلانی، حازم القرطاجنی: حیاته و شعره، ج۱، ص۱۸۵ـ۱۹۰، (قاهره) ۱۹۸۶.
[۱۱۷]
حسن سند کیلانی، حازم القرطاجنی: حیاته و شعره، ج۱، ص۲۴۷، (قاهره) ۱۹۸۶.
او از صنایع گوناگون بدیعی در اشعارش استفاده کرده است. از امتیازات وی، حسن تخلص و استفاده از صنعت تشخیص است. [۱۱۸]
حسن سند کیلانی، حازم القرطاجنی: حیاته و شعره، ج۱، ص۱۹۹ـ۲۰۳، (قاهره) ۱۹۸۶.
[۱۱۹]
حسن سند کیلانی، حازم القرطاجنی: حیاته و شعره، ج۱، ص۲۱۳ـ۲۳۵، (قاهره) ۱۹۸۶.
۱۰ - سایر آثار۱۰.۱ - ۱) القصیدةالمیمیة(نام دیگر آن: القصیدة النحویة یا منظومة میمیة فی النحو)، با ۲۱۷ یا ۲۱۹ بیت در بحر بسیط. [۱۲۰]
مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۲، ستون ۱۳۴۷.
[۱۲۱]
حازمبن محمد قرطاجنی، دیوان، ج۱، ص۱۲۱ـ ۱۳۳، چاپ عثمان کعّاک، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۱۲۲]
محمد محفوظ، تراجم المؤلفین التونسیین، ج۴، ص۶۵، بیروت ۱۹۸۲ـ۱۹۸۶.
ابنهشام [۱۲۳]
ابنهشام، مغنیاللبیب عن کتب الأعاریب، ج۱، ص۸۸ـ۹۰، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره (۱۹۶۴)، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
به مناسبت اشاره به مسئله زُنبوریه، از این منظومه یاد کرده و حازم را با وصف «الامام الادیب» نامبرده است.نسخه خطی این قصیده در کتابخانه احمدیه در جامع زیتونه تونس موجود است. ابوسلامة ناجیبن عبدالواحد طراح (متوفی بعد از ۷۲۰) نیز آن را شرح کرده است. [۱۲۴]
عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، ج۲، ص۳۱۰، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴.
[۱۲۵]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، مقدمهبنخوجه، ص ۸۷، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
۱۰.۲ - ۲) شَدُّ الزُنّارشد الزنار (الزیار) علی جَحفَلّة الحِمار، در نقد کتاب المقرّب ابن عصفور. از شدّالزنّار نسخهای در دست نیست. [۱۲۶]
مهدی علام، «ابوالحسن حازم القرطاجنی و فن المقصورة فی الادبالعربی»، ج۱، ص۱۵، حولیات کلیة الآداب، (مه ۱۹۵۱).
[۱۲۷]
محمد محفوظ، تراجم المؤلفین التونسیین، ج۴، ص۶۵، بیروت ۱۹۸۲ـ۱۹۸۶.
۱۰.۳ - ۳) التجنیسکتاب مفقودی که ابنرُشید شرحی بر آن نوشت. [۱۲۸]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، مقدمهبنخوجه، ص ۸۸، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
۱۰.۴ - ۴) کتابالقوافی(نام دیگر آن: کتاب فی علم القوافی یا کتاب فیالقوافی)، که فقط چند برگ آن باقیمانده است. [۱۲۹]
محمدبن یعقوب فیروزآبادی، کتاب البلغة فی تاریخ ائمةاللغة، ج۱، ص۵۹، چاپ برکات یوسف هبّود، صیدا ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
[۱۳۰]
عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، ج۱، ص۴۹۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴.
[۱۳۱]
قاسمبن محمد سجلماسی، المَنزَع البدیع فی تجنیس اسالیب البدیع، ج۱، ص۶۳، چاپ علال غازی، رباط ۱۴۰۱/۱۹۸۰.
نسخه خطی آن در کتابخانه عبدلیه در جامع زیتونه تونس بوده که بعدآ به کتابخانه دانشگاهی تونس منتقل شده است. [۱۳۲]
حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، مقدمهبنخوجه، ص ۸۹، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶.
مقّری [۱۳۳]
احمدبن محمد مقّری، ازهار الریاض فی اخبار عیاض، ج۲، ص۳۵۰، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره، ۱۳۶۱/۱۹۴۲.
شرح آن را، با عنوان وصلالقوادم بالخوافی، به ابنرشید نسبت داده است.۱۱ - فهرست منابع(۱) ابتسام صفار و ناصر حلاوی، محاضرات فی تاریخ النقد عندالعرب، بغداد ۱۹۹۹. (۲) ابنسعید مغربی، اختصار القِدح المُعَلّی فی التاریخ المُحَلّی، اختصره محمدبن عبداللّهبن خلیل، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۰۰/۱۹۸۰. (۳) ابنشماع، الادلة البینة النورانیة علی مفاخر الدولة الحفصیة، چاپ عثمان کعّاک، تونس ۱۹۳۶. (۴) ابن عماد، شذرات الذهب. (۵) ابنقاضی، درّةالحجال فی اسماء الرجال (ذیل وفیات الاعیان)، چاپ محمد احمدی ابوالنور، ج ۱، قاهره ۱۳۹۰/۱۹۷۰. (۶) ابنهشام، مغنیاللبیب عن کتب الأعاریب، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره (۱۹۶۴)، چاپ افست قم ۱۴۰۴. (۷) محمد ادیوان، قضایا النقد الادبی عند حازم القرطاجنی، رباط ۲۰۰۴. (۸) ارسطو، کتاب ارسطوطالیس فیالشعر، نقل ابیبشر مَتّیبن یونس القُنائی من السریانی الیالعربی، چاپ شکری محمدعیاد، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷. (۹) عبدالرحمان بدوی، «حازم القرطاجنی و نظریات ارسطو فی البلاغة و الشعر»، در الی طه حسین فی عید میلادهالسبعین، اشرفعلی اعدادها عبدالرحمان بدوی، قاهره: دارالمعارف، ۱۹۶۲. (۱۰) یوسف بکار، بناءالقصیدة فی النقد العربی القدیم (فی ضوء النقدالحدیث)، بیروت ۱۹۸۲. (۱۱) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون. (۱۲) حازمبن محمد قرطاجنی، دیوان، چاپ عثمان کعّاک، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۱۳) حازمبن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراج الادباء، چاپ محمد حبیب بنخوجه، تونس ۱۹۶۶. (۱۴) محمد رضوان دایه، تاریخ النقد الادبی فی الاندلس، (بیروت) ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۵) محمدبن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۱۶) قاسمبن محمد سجلماسی، المَنزَع البدیع فی تجنیس اسالیب البدیع، چاپ علال غازی، رباط ۱۴۰۱/۱۹۸۰. (۱۷) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴. (۱۸) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، کتاب الاقتراح فی علم اصول النحو، چاپ احمد محمدقاسم، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶. (۱۹) خلیل بن ایبک صفدی، الوافی بالوفیات. (۲۰) عیسی عاکوب، التفکیر النقدی عندالعرب: مدخل الی نظریة الادب العربی، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲. (۲۱) احسان عباس، تاریخ النقدالعربی عندالعرب: نقدالشعر منالقرنالثانی حتی القرن الثامن الهجری، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۲۲) محمدبن محمد عبدری، رحلة العبدری، چاپ علی ابراهیم کردی، دمشق ۱۴۱۹/۱۹۹۹. (۲۳) محمدبن یعقوب فیروزآبادی، کتاب البلغة فی تاریخ ائمةاللغة، چاپ برکات یوسف هبّود، صیدا ۱۴۲۲/۲۰۰۱. (۲۴) عبده عبدالعزیز قلقیله، النقد الادبی فیالمغربالعربی، (قاهره) ۱۹۸۸. (۲۵) حسن سند کیلانی، حازم القرطاجنی: حیاته و شعره، (قاهره) ۱۹۸۶. (۲۶) محمد محفوظ، تراجم المؤلفین التونسیین، بیروت ۱۹۸۲ـ۱۹۸۶. (۲۷) مقداد رحیم، اتجاهات نقد الشعر فی الاندلس فی عصر بنی الاحمر: ۶۳۵ـ۸۹۷ه، ابوظبی ۱۴۲۰/۲۰۰۰. (۲۸) احمدبن محمد مقّری، ازهار الریاض فی اخبار عیاض، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره، ۱۳۶۱/۱۹۴۲. (۲۹) احمدبن محمد مقّری، نفحالطیب، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۸. (۳۰) مهدی علام، «ابوالحسن حازم القرطاجنی و فن المقصورة فی الادبالعربی»، حولیات کلیة الآداب، (مه ۱۹۵۱). (۳۱) نوال ابراهیم، «طبیعةالشعر عند حازم القرطاجنی»، فصول، (اکتبر ـ دسامبر ۱۹۸۵). (۳۲) محمدبن جابر وادی آشی، برنامج الوادی آشی، چاپ محمد محفوظ، بیروت ۱۹۸۲. (۳۳) منصف وهایبی، «مقاربة الممتعالمفید فی نظریة الشعر عند حازم القرطاجنی»، مجلة دراسات اندلسیة، ش ۸ (۱۴۱۲). (۳۴) احمد فوزی هیب، اِیقاعُ الشعر العربی من الدائرة الی الحرف، حلب ۱۴۲۴/۲۰۰۴. ۱۲ - پانویس
۱۳ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حازم بن محمد قرطاجنی»، شماره۵۶۹۶. ردههای این صفحه : تراجم | شاعران عرب
|